تبادل لینک هوشمند 
گفته می شود خمیازه مسری است بخصوص در کودکان، این گفته تا چه حد صحت دارد؟
محققان آمریکایی می‌گویند کودکان زیر ۴ سال و کودکان مبتلا به اوتیسم به خمیازه دیگر افراد حساس نیستند و با دیدن خمیازه، خمیازه نمی‌کشند…
طبق مقاله‌ای که در مجله child development منتشر شده است محققان دانشگاه Connecticut پس از زیر نظر گرفتن ۱۲۰ کودک یک تا ۶ سال و ۳۰ کودک مبتلا به اوتیسم که بین ۶ تا ۱۳ سال سن داشتند متوجه شدند خمیازه در کودکان واگیر ندارد و آنها با خمیازه افراد دیگر خمیازه نمی‌کشند.
خمیازه کشیدن تاثیری واگیر گونه دارد به طوری که هنگام مشاهده خمیازه کشیدن دیگران ، شخص احساس می کند باید خمیازه بکشد و این حالت از فردی به فرد دیگر در یک جمع ، سرایت می یابد.
در واقع محققان بر این باورند شاید بتوان از این حس برای تشخیص زودهنگام اختلال اوتیسم در کودکان استفاده کرد . به گفته این محققان، در واقع ،این علامت ، یکی از شواهد مرتبط با بی تفاوتی در کودکان مبتلا به اوتیسم است.
طیف اختلالات اوتیسم به تخریب شدید و جدی قوای تفکر ، احساس ، زبان و توانایی ارتباط با دیگران منجر می شود. این اختلالات معمولا در اوایل دوران کودکی مشخص می شوند و از انواع شدید تا خفیف اوتیسم را که سندروم آسپرگر Asperger نام دارد ، شامل می شوند
درازترین کلوچه برنجی جهان
انجمن هتل داران ویجایاوادا ( Vijayawada ) در هند با ۳۰ سر آشپز از هتل های گوناگون این شهر درازترین کلوچه برنجی جهان را با درازای ۱۱٫۶ متر و پهنای ۳۹ سانتی متر درست کردند.
زلزلهدر مشهد و نيشابور به بزرگي 7/5ريشتر در ساعت 16:5:51رخ داد
زلزله شهرهای نیشابور و مشهد مقدس را لرزاند. دقایقی پیش زلزله شهر مشهد و حوالی آن به‌ویژه شهرستان طرقبه را لرزاند.
خبر همشهری آنلاین حاکی از این که لرزه‌های این زلزله در نیشابور در مشهد و سبزوار نیز بروز کرده است.
این زلزله 5.5 ریشتری ساعت چهار و پنج دقیقه امروز پنجشنبه 29 دی 1390 رخ داد و خوشبختانه تا این لحظه هیچ تلفات جانی در بر نداشته است.
ساعت وقوع این زمین لرزه 16 و پنج دقیقه و مرکز آن 10 کیلومتری شهر نیشابور اعلام شده است.
این زلزله در عرض جغرافیایی 29/36 و طول جغرافیایی 84/58 رخ داد و هنوز از خسارات احتمالی آن گزارشی در دست نیست .
این زلزله در شهرهای مشهد، نیشابور ، چناران سبزوار و مناطقی نظیر داورزن شهرستان سبزوار نیز احساس شده است.
حتما ادامه مطلب را ببینید
اس ام اس طرفداران پرسپولیس
برنده بازی دربی کدام تیم است ؟
الف ) پرسپولیس
ب ) پـَـَـ نــه پـَـَــــ استقلال !
براي ادامه پيامك ها به ادامه مطلب برويد
دلم دریاچه ی غم شد دوباره / قد آیینه ها خم شد دوباره
صدای سنج و دمام اومد از دور / بخون ای دل محرم شد دوباره . . .
حتما ادامه مطلب را ببینید
از عشق:
یك بار دختری حین صحبت با پسری كه عاشقش بود، ازش پرسید
چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟
دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"*دوست دارم
تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان كنی... پس چطور دوستم داری؟
چطور میتونی بگی عاشقمی؟
من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت كنم
ثابت كنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی
باشه.. باشه!!! میگم... چون تو خوشگلی،
صدات گرم و خواستنیه،
همیشه بهم اهمیت میدی،
دوست داشتنی هستی،
با ملاحظه هستی،
بخاطر لبخندت،
دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد
متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناكی كرد و به حالت كما رفت
پسر نامه ای رو كنارش گذاشت با این مضمون
عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا كه نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟
نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم
گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت كردن هات دوست دارم اما حالا كه نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم
گفتم واسه لبخندات، برای حركاتت عاشقتم
اما حالا نه میتونی بخندی نه حركت كنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم
اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره
عشق دلیل میخواد؟
نه!معلومه كه نه!!
پس من هنوز هم عاشقتم
نظره تو چیه؟
حتما ادامه مطلب را ببینید
نظرتو بگو
روزی مرد کوری روی پله های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود. روی تابلو نوشته بود: من کور هستم لطفا کمک کنید. روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه در داخل کلاه بود. او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت آن را برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد.
عصر آنروز روزنامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است. مرد کور از صدای قدمهای او، خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که آن تابلو را نوشته بگوید، که بر روی آن چه نوشته است؟ روزنامه نگار جواب داد: چیز خاص و مهمی نبود، من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد.
مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است، ولی روی تابلوی او نوشته شده بود: امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم.
دختری به کوروش کبیر گفت:من عاشقت هستم....
کوروش گفت:لیاقت شما برادرم است که از من
زیباتر است و پشت سره شما ایستاده،دخترک
برگشت و دید کسی نیست. کوروش گفت:اگر عاشق
بودی پشت سرت را نگاه نمی‌کردی
